انسان ذاتاً دارای حواسی است که حتی قبل از تولد نیز با آن آشنا و آمیخته در وجود اوست. اگرچه انسان در سیر وجودی خود و بنا بر عاملیتی که داراست بر ذات، فطرت و فیزیولوژیک خود احاطه دارد؛ لیکن درک برخی از این حواس در مقاطعی برایش دشوار و گاهی غیرممکن میشود.
وجود انسان دارای دو بعد درونی و بیرونی است که سیر وجودی انسان تا مراتب کمال وی با گذر و تأثیر از هر دو بعد امکانپذیر میباشد. وجه درونی وجود انسان، مؤلفههایی است متجلی از وجود مطلق (ذات باریتعالی) و منشأ اثر در زیست فردی و اجتماعی او هرچه انسان شناخت و معرفت بیشتری نسبت به ذات، فطرت، نفس و کارکرد سیستم فیزیولوژیک خود داشته باشد، ادراکات حسی بالغانه و قویتری نسبت به جهان پیرامون خود خواهد داشت. کما اینکه همین بلوغ است که بصیرت و نوع جهانبینی را در انسان متبلور میسازد. ادراک حسی از سویی نسبتی مستقیم با ضمایر درونی انسان دارد و از سویی دیگر تحت تأثیر علتهای بیرونی و محیطی است.
حواس بهعنوان مؤلفههای متافیزیکی نقش بسیار ویژه و عمدهای در زندگی انسان ایفا مینمایند و در صورت ادراک صحیح میتوانند باعث تعالی زیستی انسان اعم از؛ فردی، اجتماعی و حتی باروری رفتاری در موقعیتها و میزانهای گوناگون شوند و هرچه سیستمهای فیزیولوژیکی و ضمایر درونی انسان تکامل یابد، ادراکات حسی نیز به تبع آن به تکامل خواهند رسید.
نظرات
ایمیل شما جایی منتظر نخواهد شد ٬فقط برای اطلاع رسانی استفاده می شود!